ادّعای زاهدیمان خوب که بالا گرفت؛
آه بسم اللهِ نُطقت نا گهان ما را گرفت.
تا لب از لب باز كردي دين لامذهب پريد
در عوض اين عشق لا كردار جايش پا گرفت
عشق آمد عشق آمد عشق آمد ناگهان
طاعتي كه در وجود ما نبود از ما گرفت
واعظان شهر مي گويند: بايد بگذريد
بگذريد از هر چه غير دين كه در دل جا گرفت
گيرم: از اين هم مسافرتر شويم اما چطور
بگذريم از راه حلهايي كه دين از ما گرفت ؟
■
حرف باطل گر چه گردن گير آدم مي شود
گفتن حق گردن منصور را امّا گرفت
نظرات شما عزیزان:

.gif)